کتاب آمریکا

اثر فرانتس کافکا از انتشارات مرکز - مترجم: علی عبداللهی (1347)-دهه 1920

آمریکا در ذهن بسیاری از آدم‌ها، سرزمین رویا و خیال است و یا سرزمین تحقق رویاها. ذهن جوان آغشته به رویا و خیال است. این جوان راهی آمریکا می‌شود تا به آرزوهای خود جامه‌ی عمل بپوشاند. اما آن‌چه اتفاق می‌افتد آمریکای کافکاست، نه آن آمریکای خیالی، رویای خوش به کابوسی بدل می‌شود.


خرید کتاب آمریکا
جستجوی کتاب آمریکا در گودریدز

معرفی کتاب آمریکا از نگاه کاربران
@Franz
ژانر کتاب: رمان کوتاه و ادبیات تمثیلی یا همان الگوری
تمثیل یکی از صور خیال است و یکی از انواع تشبیه به حساب می آید. تمثيل حكايتي است در نثر يا نظم با دو معني : معني نخستين يا معني ظاهري و معني ثانويه . تمثيل يك داستان است در لغتنامه اصطلاحات ادبی کادن اینگونه تعریف شده است که، مي توان الگوری را در دو لايه يا سطح فهميد و خواند و در بعضي موارد حتي تا سه مفهوم را نيز در بردارد. قالب آن مي تواند ادبي يا تصويري باشد یا هر دوي آنها. منشأ تمثيل بسيار قديمي است و از آن براي اشكال گوناگون در بيان استفاده ميشود. در واقع تمثيل راهي است براي بيان احساس و تفكر درباره ی اشيا و نوع نگاه به آنها.

@description@

محل و زمان وقوع داستان: نیویورک سیتی، دهه 1920
زاویه ی دید:
سوم شخص و راوی ثابت. راوی، نوجوانی است مهاجر به نام کارل روسمن. سطح نفوذ راوی در ذهن شخصیت ها بسیار محدود و کم است.
لحن و احساس داستان:
لحن داستان کافکایی است. در لحن کافکایی شرایط داستان به نحوی آبزورد نمایش داده میشود، این نمایش سناریویی تا حدی احمقانه را نشان میدهد که حتا تک تک شرایط نورمال و عادی زندگی در داستان به نحوی بیشتر از حد خسته کننده و تکراری و طاقت فرسا است. که این حاکی از بی معنا بودن و پوچی زندگی است . هرچند که آمریکا را از روشن ترین آثار کافکا میدانند اما این نور در میان آن تاریکی سیال فضای داستان خلق شده، بارقه ی کوچکی بیش نیست.
@description@
قهرمان و یا همان پروتگونیست داستان:
کارل روسمن است که در مقابل انتگونیست های خود که همان آشناهایش هستند که میخواهند از خوبی او سوء استفاده کنند قرار میگیرد.

خلاصه داستان:
(view spoiler)[کارل شخصیت اول داستان، نوجوانی است اروپایی که بخاطر هم خوابگی با خدمتکار خانه شان مورد نکوهش والدینش قرار گرفته و به دلیل ترس از رسوایی اورا از آلمان به آمریکا فرستاده اند. در کشتی با آتش اندازی آشنا شده که او نیز شرایط سختی را تحمل کرده و بسیار با محبت با او رفتار میکند. این احساس همدوستی در کارل روسمن رشد کرده و او میخواهد به آتش انداز کمک کند. به طور اتفاقی با مردی آشنا می شود که میفهمد عموی اوست. عموی او سناتور یاکوب سعی میکند که به این نوجوان کمک کند ولی او بعد از مدتی از عمویش جدا شده و با دو شخص دیگر آشنا میشود. رابینسون و دولامارش، جویندگان کاری که یکی ایرلندی و دیگری فرانسوی است. پول کارل را می دزدند، غذایش را میخورند، لباس هایش را می فروشند، و به گونه ای کاملا طنز آمیزی رفتاری دارند که گویا کارل به آنها بدهکار نیز هست! کارل از آنها جدا میشود و در هتلی به عنوان آسانسورچی خدمت میکند تا این که رابینسون اورا پیدا کرده و باعث میشود که کارل کارش را از دست دهد. دولامارش که با زنی ثروتمند ازدواج کرده گویا این نقشه را کشیده تا از کارل به عنوان خدمتکار خانم استفاده کند. کارل که با رابینسون به به محل اقامت دولامارش میرود، به زودی خود را خدمتکار خانم برونلدا می یابد. اما این بار نیز فرار کرده و به تئاتر اکلاهاما رفته و در آنجا نام خود را به نیگرو تغییر داده و به عنوان کارگر فنی استخدام میشود.
(hide spoiler)]


شخصیت های داستان:

کارل روسمن:
نوجوانی تنها که به تازگی از آلمان به آمریکا مهاجرت کرده و با چالش پیدا کردن کار در سرزمین جدید درگیر است. دلسوزی بیش از حد و مداوم او باعث میشود تا همگان از او سوء استفاده کنند. یکی از شغل هایی که او در آن استخدام میشود شغل آسانسورچی هتل است. به طور کاملا طعنه آمیز هر روز افراد ثروتمند را جابجا میکند، آسانسور او تمیز ترین آسانسور است. اما هرچقدر که بیشتر خوبی میکند نتیجه ی عکس دارد و بعد از خستگی زیاد تنها به دلیل دیر رسیدن به سر کار به او تهمت های دزدی و خوشگذرانی میدهند و اخراجش میکنند. رفتار سردربان بسیار با او شنیع است. او رفتاری سادیستی دارد و آدم را یاد کسانی می اندازد که از قدرت خود سوء استفاده میکنند. درست همانند بعضی مجریان قانون در همین کشور خودمان ایران !
هرچند که کافکا این کتاب را به نام آمریکا نوشته اما شباهت های زیادی را در نا عدالتی و پوچی زندگی را خواننده دریافت میکند. چرا که در واقع این کتاب تنها برای آمریکا نیست، برای تمام زندگی ها و انسان هایی است که هویتشان را از دست دادند و حالا قدرمتندان هرگونه که میخواهند با آنها رفتار میکنند.
@description@

سناتور یاکوب:
عموی کارل که شخصی ثروتمند و موفق است. سعی میکند که به کارل کمک کند، اما در هر حال کارل اورا ترک میکند.
@description@
رابینسون و دولامارش:
دو شخص جویای کار که کارل با آنها آشنا میشود. رفتاری زننده و استهزا آمیز دارند. دائم به کارل ضرر می رسانند هرچند که به کارل گفته می شود که تا میتواند از آنان دوری کنند، اما بالاخره پیدایش کرده و حتی سبب اخراجش میشوند. رفتارشان مانند تله ای است که کارل نوجوان در آن به دام می افتد.

برونلدا:
بانوی چاق و ثروتمند که دولامارش با او زندگی میکند و دولامارش از او میخواهد که کارل را به عنوان خدمتکار خودش قبول کند. وقتی کارل سر باز میزند، اورا مجبور میکند که آنجا بماند.
@description@

تم های داستان:

معنای زندگی:
آیا زندگی انسانی معنایی دارد؟ آیا زندگی حرفه ای یک شخص با آن چیزی که زندگی می نامیم در تقابل است؟ این مسیری که مهاجری نوجوان می پیماید تا شاید کاری را پیدا کند، استعاره ی تکان دهنده ای است از شخصی که در سرزمینی آبزورد و عبث که در آن تشخیص راه برایش امکان ندارد در حال راه رفتن است. اما این تنها بسنده نمیکند که معنایی را در این زندگی بیابید. یک شخص نیاز به درآمدی برای زندگی دارد، اما این شغل نیست که به زندگی شخص ارزش میدهد. روسمن نیز همچون آتش انداز در حال درآوردن اندک هزینه ای برای زندگی است. تله ای که تمامی انسان ها در آن گیر کرده اند و این تله تا آخر داستان برای روسمن تنگتر و تنگتر میشود تاجایی که به هنر و تئاتر روی میآورد. فرار روسمن به طرف هنر شاید آرامشی را که وی فقدانش را در زندگی اش احساس می کرده به همراه بیاورد، هرچند که بازهم در آنجا نقشی به عنوان کارگر ساده ی فنی داشته باشد.
@description@
پوچی :
پوچی که از نبود معنایی مشخص در زندگی برمیخیزد یکی از تم های اصلی اکثر آثار کافکاست. در این اثر بر پوچی با کار خسته کننده و تکراری تمامی افراد تاکید بیشتری میشود. آسانسورچی هایی که در تمام روز فقط دو دقیقه در حین کار میخوابند که بتوانند آن حجم کار را تحمل کنند. سرآشپازی که در کل روز شاید کم تر از دو ساعت میخوابد، و پیدا کردن جایی که اندک سکوتی را بیابیند، انگاری امکان پذیر نمی باشد. این بی خوابی و کار سخت که در کل کتاب به چشم میخورد همان تاکیدی است که بی هدفی زندگی را می رساند. انسان هایی که تمام وقت خود را میگذارند تا درآمدی برای زندگی کسب کنند، اما تمام وقتشان برای زندگی کردن صرف همین درآوردن درآمد میشود.

مدرنیته در مقابل طبیعت:
در تشریح آمریکا آنچه برای کافکا بیش از هرچیزی اهمیت دارد رشد فناوری است. روندی که سرعت آن انسان هارا در امواج خود فرو می برد. واژه ی مفقودالاثر به معنی غیبت است. بیانگر وضع کسی که که نمیدانیم کجاست و خبری در دست از وی نداریم. سفر به آمریکا برای کارل روسمن همانند تولدی است در بینش او و زندگی اش رخ میدهد.

وارونه گویی یا همان صنعت ادبی آیرونی:

آیرونی در آزادی و خدمت اجباری:
هرچند که روسمن به عنوان خدمتکار به آمریکا مهاجرت نکرده، موقعیت او چنان مینماید که خدمتکاری بیش نیست. او که به عنوان شخصی آزاد و به دور از هرگونه تعلقی نسبت به خانواده و یا هر چیز دیگری به آمریکا مهاجرت کرد، کم کم متوجه میشود که نمیتواند به هیچکس اعتماد کند و سزار وفاداری اش چیزی جز خیانت نیست. به هر دری که از روی مهربانی و دلسوزی میزند، چیزی جز زیان نمی بیند. هرچه سعی میکند که آزاد تر باشد در واقع در تله ای از اجبار قرار میگیرد. اجباری که منشا اصلی آن در همان زندگی آبزورد است.
تنهایی در جامعه: هرچند که افراد زیادی دور کارل را گرفته اند، اما خواننده به وضوح تنهایی، بی معنی بودن و نا امیدی را احساس میکند که کارل روسمن را احاطه کرده است. روابطش با دیگر افراد نتنها کمک به بهبود این شرایط نمیکند، بلکه باعث دامن زدن به آنها میشود . اما به صورت کاملا آیرونیکال نتنها او دست از کمک کرد به دیگران بر نمیدارد بلکه هنوز به آنهایی که به او بد کرده اند کمک میکند.
@description@

نقش آتش انداز:
او نقش اساسی در کشتی دارد. او سوخت کشتی که مهاجران را از شرایط بدی به شرایط بهتری می برد تامین میکند. اما به طور وارونه و طنزی او خود دچار مشکلاتی است. کار سخت و یکنواخت اورا منزوی و خسته کرده است. این به تم مرکزی کل کتاب اشاره میکند: این که هدف اصلی و واقعی هر شخص پیدا کردن کاری که در آن معنایی نهفته باشد در زندگی نیست، بلکه هدف اصلی مکانی است که به آن نقل مکان میکنند.

ترافیک شهر:
طنز وارونه ی دیگری که نشان دهنده ی انزوا و نا امنی بیشتر جامعه میشود. مردمی که در ظاهر با هم در ارتباط هستند ولی چیزی جز بهم ریختگی آشوب و بلوا دیده نمیشود. این آشوب در سرتاسر کتاب به چشم میخورد، مثل خانه ی برونلدا ، خوابگاه آسانسورچی ها، هتل، و خیابان های شهر.
@description@

کانفلیکت های اصلی :
تلاش روسمن برای پیدا کردن کار در نیویورک است. او آنرا بی معنا و عبث می پندارد.

کلایمکس داستان:
هرچند که داستان ناتمام است ولی بنظر میرسد که کلامیس زمانی اتفاق می افتد که روسمن تصمیم میگیرد به تئاتر اکلاهاما بپیوندد.
فورشادواینگ و یا همان پیشبینی داستان: زمانی اتفاق می افتد که روسمن آتش انداز را ملاقات میکند. گویا آتش انداز نمودی دیگر از همان روسمن است.

در تشریح آمریکا آنچه برای کافکا بیش از هرچیزی اهمیت دارد رشد فناوری است. روندی که سرعت آن انسان هارا در امواج خود فرو می برد. واژه ی مفقودالاثر به معنی غیبت است. بیانگر وضع کسی که که نمیدانیم کجاست و خبری در دست از وی نداریم. سفر به آمریکا برای کارل روسمن همانند تولدی است در بینش او و زندگی اش رخ میدهد. شناختی که از اطرافیان و دنیا بدست می آورد. فکر میکنم هرکس که بخواهد درک بیشتری از کافکا داشته باشد، ضروریست که این اثر را نیز مطالعه کند.

وقتی مدام با تو مثل سگ رفتار میکنند، کم کم فکر میکنی واقعا سگ هستی. ص 207

ترجمه ی کتاب از جناب حداد بنظرم فوق العاده بود. ای کاش کافکا حداقل این کتاب را به پایان میرساند. هرچند رمان های قصر و محاکمه هم ناتمام اند ولی این نقص آنچنان در آنها احساس نمیشد که در این یکی کتاب، آمریکا. شاید هم از زیرکی های کافکا بوده که میخواسته بیشتر این مفقودالاثری را به خواننده برساند.

مشاهده لینک اصلی
انتظار داشتم ازش خوشم بیاد. ولی خیلی تک‌خطی بود. حقیقتاً کافکا یه‌جور ملال‌انگیزی می‌نویسه. شاید هم برای من این‌طور بود. ولی دغدغه‌شو دوست داشتم. درگیری و گره‌هاش خوب درومده بودن. کاش هیجان بیشتری داشت یا این‌قد تک‌خطی نبود روایتش. هیچ‌کششی برای تموم‌کردنش نداشتم. دیالوگ‌ها بخش اعظم روشنگری داستان بودن که گمونم اگه نویسنده هنرشو توشون نمی‌ذاشت، دیگه چیزی از داستان باقی نمی‌موند. در واقع داستان مدیون دیالوگ‌نویسی، شخصیت‌پردازی و درون‌مایه‌شه. وگرنه طوری نیست که بگم داستان تکنیکی‌ای هست. اینایی که چار و پنج دادن، بگن چی دیدن توش شاید مغزم کار کنه و بفهمم. :دی

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب آمریکا


 کتاب اسطوره در روان شناسی بدوی
 کتاب میان باغ های پرتقال
 کتاب Passing
 کتاب تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری
 کتاب کلرامبو
 کتاب تجربه و طبیعت